مدح و مرثیۀ حضرت ام البنین سلاماللهعلیها
خوب بود این دم آخـر پـسرانت بودند! شرزه شیـران جـگـردار جوانت بودند این زمین گیر شدن، علت خونین بالیست سر بالـین تو جـایِ پـسرانت خـالیست گفتن از بیکسیات حال بکاء میخواهد مادر داغِ جوان دیده، عـصا میخواهد چه بگویم!؟ که از این بغض، صدا میگیرد چه کسی گوشۀ تابوت تو را میگیرد؟ گفتنش نیز به جان، غصه و غم میریزد مادر از مرگ پسر، زود به هم میریزد مادر! این لحـظۀ آخر کمی از ماه بگو از قـد و قـامت آن دلـبـر دلـخـواه بگـو روضه مشک بخوان پشت سرت گریه کنیم یک دلِ سیـر برای قـمـرت گریه کـنیم روضۀ مشک بخوان، روضۀ گودال نخوان هرچه خواندی فقط از معجر و خلخال نخوان! خوب شد کـربـبـلا را تو ندیـدی مـادر خـنـدۀ حـرمـلـههـا را تو نـدیـدی مـادر خوب شد شـام بـلا را تو نـدیـدی مادر داخـل طشت طـلا را تو نـدیـدی مـادر کوهی از غـم به سرِ شـانۀ زینب دیدند دخـتــرت را مـلاءعـام مـعـذّب دیـدنـد
|